English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (397 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bridgeware U برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
self- U کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند
diagnostic U کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
home grown software U برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
package U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packaged U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packages U مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
privilege U حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
multimedia U کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
AI U طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
generals U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
general U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
guide lines U دستورالعملها
code U برنامه دستورالعملها
pseudocode U شبه دستورالعملها
foreground program U برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
lexical analysis U مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
internally stored program U کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remotest U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote U ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
computer graphics U نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
interpret U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
computerization U عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
automation U کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
view U منظور
viewed U منظور
purpose U منظور
with the view of U به منظور
scope U منظور
viewing U منظور
views U منظور
meaning U منظور
meanings U منظور
sake U منظور
aim U منظور
with a view to U به منظور
aimed U منظور
aims U منظور
purposes U منظور
purposeless U بی منظور
objectless U بی منظور
prick U منظور
pricked U منظور
pricking U منظور
pricks U منظور
with the intention of U به منظور
purpose of the dam U منظور از سد
intention U منظور
intentions U منظور
schedules of reinforcement U برنامههای تقویت
reinforcement schedules U برنامههای تقویت
welfare programs U برنامههای رفاهی
support programs U برنامههای پشتیبانی
system programs U برنامههای سیستم
comprehensive plans U برنامههای جامع
utility programs U برنامههای سودمند
control programs U برنامههای کنترلی
interim plan U برنامههای موقت
social programs U برنامههای اجتماعی
medical programs U برنامههای پزشکی
national programs U برنامههای ملی
application programs U برنامههای کاربردی
objective U هدف منظور
scope U منظور از عملیات
objectives U منظور ازعملیات
intent U معنی منظور
objectives U هدف منظور
objective U منظور ازعملیات
whereto U بچه منظور
allocate U منظور کردن
to make allowance U منظور کردن
appropriated <adj.> <past-p.> U منظور شده
allocates U منظور کردن
get at <idiom> U منظور داشتن
allocating U منظور کردن
whereunto U بچه منظور
scope U منظور مفاد
intention U قصد و منظور
intentions U قصد و منظور
laid on <past-p.> U منظور شده
to what purpose U برای چه منظور
provided <adj.> <past-p.> U منظور شده
for publicity purposes U به منظور تبلیغ
compilation U ترجمه
renditions U ترجمه
translations U ترجمه
translation U ترجمه
version U ترجمه
renderings U ترجمه
rendering U ترجمه
versions U ترجمه
interpretation U ترجمه
translation U ترجمه
interpretations U ترجمه
compilations U ترجمه
rendition U ترجمه
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
norton utilities U برنامههای کمکی نورتن
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
tools U مجموعه برنامههای کاربردی
army program memorandum U لایحه برنامههای ارتشی
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
adhoc U تنها به این منظور
to make oneself clear <idiom> U منظور را روشن کردن
self defeating U علیه منظور خود
self-defeating U علیه منظور خود
algorithm translation U ترجمه الگوریتم
address translation U ترجمه ادرس
paraphrase U ترجمه ازاد
translating U ترجمه کردن
paraphrased U ترجمه ازاد
paraphrases U ترجمه ازاد
translates U ترجمه کردن
paraphrasing U ترجمه ازاد
translate U ترجمه کردن
translated U ترجمه کردن
an a translation U ترجمه درست
translation agency U دفتر ترجمه
the a of a trans lation U درستی ترجمه
interpretation U تعبیر ترجمه
translet U ترجمه کردن
translate time U حین ترجمه
reversion U ترجمه مجدد
translate time U هنگام ترجمه
translatable U قابل ترجمه
interpretations U تعبیر ترجمه
trannlatability U قابلیت ترجمه
translation agency U موسسه ترجمه
misinterpretation U ترجمه غلط
to do into U ترجمه کردن به
the a of a trans lation U صحت ترجمه
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
liberaltranstation U ترجمه ازاد
metaphraze U ترجمه لفظی
put U ترجمه کردن
puts U ترجمه کردن
machine translation U ترجمه ماشینی
mistranslation U ترجمه نادرست
mechanical translation U ترجمه ماشینی
putting U ترجمه کردن
to baffle one's plots U برنامههای کسی رابهم زدن
telecourse U دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
teleview U به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
army program memorandum U لایحه برنامههای نیروی زمینی
(can't) make head nor tail of something <idiom> U فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
to mean to do something U منظور انجام کاری را داشتن
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
What does it exactly mean? U منظور از این دقیقا چه است؟
to mean U منظور [داشتن] این است
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
malingering U تعارض به منظور فرار ازخدمت
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
fortran translation process U فرایند ترجمه فرترن
had it trans ted U بدهید ترجمه کنند
retranslate U دوباره ترجمه کردن
delectus U برای ترجمه دارد
direct objects U زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects U زبان برنامه پس از ترجمه
object U زبان برنامه پس از ترجمه
objected U زبان برنامه پس از ترجمه
objecting U زبان برنامه پس از ترجمه
mistranslate U ترجمه غلط کردن
teutonize U به المانی ترجمه کردن
objects U زبان برنامه پس از ترجمه
dynamic address translation U ترجمه پویای ادرس
reentrant code U برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
structuring U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1What is the first name of your favorite uncle
2Some of my translations are missing !
2Some of my translations are missing !
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1gorse melatonin
2مهرآسا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com